خودم 😇خودم 😇، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 20 روز سن داره
مامانممامانم، تا این لحظه: 35 سال و 8 ماه و 1 روز سن داره
بابابابا، تا این لحظه: 43 سال و 1 ماه و 8 روز سن داره
از خرداد تا 1 مهراز خرداد تا 1 مهر، تا این لحظه: 2 سال و 11 ماه و 8 روز سن داره

خاطرات

من قهرمان خودم هستم ☘️و همیشه خواهم بود ✊😎

.

سلام دوستان💖❄️ ببخشید ببخشید ولی من گوشیم خراب شده و الان در حال  تعمیر  هست. من الان با گوشی مامانم اومدم، پارت جدید رمان انشالله اگر بتونم شنبه بزارم و من از هفته بعد تعطیلم و رمان رو ادامه میدم و گوشیم هم همون شنبه درست میشه. ممنونم😘دیگه ببخشید مشکله دیگه خبر نمیده😁 💖💖
28 ارديبهشت 1400

.

سلام دوستان💖❄️ ببخشید ببخشید ولی من گوشیم خراب شده و الان در حال  تعمیر  هست. من الان با گوشی مامانم اومدم، پارت جدید رمان انشالله اگر بتونم شنبه بزارم و من از هفته بعد تعطیلم و رمان رو ادامه میدم و گوشیم هم همون شنبه درست میشه. ممنونم😘دیگه ببخشید مشکله دیگه خبر نمیده😁 💖💖
28 ارديبهشت 1400

رمان بوی عاشقی ❤️ پارت 2

بوی عاشقی ❤️ پارت 2   مری و تیکی :خخخخخ😂 _ادرین پلگ :آدرین؟ تو چرا همش میخوای پیش لیدی باگ باشی؟ آدرین : متوجه نیستی اون زندگیمه پلگ :تا وقتی که کممبر به این خوشمزگی و جیگری داری دیگه نیار به لیدی باگ هم نیست آدرین :اه پلنگ، اشتهام کور شد. _ساعت 6عصر مری:تیکی بجب دیرمون میشه ~تیکی رفت توی کیف مرینت و مرینت هم رفت خونه آلیا. آلیا :هی سلام خوش اومدی بیا تو مری :ممنون آلیا :خیلی خوب کردی که مثل دفعه های پیش تنهام نگذاشتی وگرنه نمیدونستم چجوری باید این پروژه رو تموم کنم. مری:من کی تنهات گذاشتم! آلیا :خخخ، فقط داشتم باهات شوخی میکردم مری:آلیاااااااا😤اصلا کار خوبی نکردی آلیا :خیله خوب با...
25 ارديبهشت 1400

*

سلام دوستان ببخشید من یه چند روز نبودم کارام زیاد بود و فردا هم پارت 2،3 رو با هم میزارم ببخشید😅😘
24 ارديبهشت 1400

رمان بوی عاشقی ❤️. پارت 1

بوی عاشقی ❤️ #پارت _1   کت :پنجه ی برنده. ليدی: دیگه بد جنسی کافیه، فقطشه که شرارت خنثی بشه،گرفتمت. خداحافظ پروانه کوچولو. کفشدوزک معجزه آسااااا. کت ولیدی :بزن قدش. کت :خوب بانوی من، من دیگه باید برم. لیدی :منم باید برم. کت:راستی امشب میای. لیدی :ببخشید ولی به دوستم قول دادم شب برم پیشش بمونم. کت:اووو چه بد، خداحافظ بانوی من. لیدی توی دلش:خداحافظ پیشی من نویسنده :لیدی باگ رسید خونه و به حالت عادی برگشت و به تیکی غذا داد و روی تختش دراز کشید. تیکی :مرینت چرا قبول نکردی شب بری پیش کت نوار (نکته:مرینت روی تختش دراز کشیده ولی خواب نیست). مری:مگه دروغ گفتم باید شب برم خونه آلیا پروژه مدرسه رو تموم ...
21 ارديبهشت 1400

دیدن دوست قدیمی

جمعه 17/٢ /1400 گفتم برم یادی از رفیقم کنم واسه همین با مامانم رفتیم مسکن مهر.  اول زنگ نازنین فکر کرد دارم باهاش شوخی میکنم که اومدم گفتم بیا پایین رفتم محوته وقتی وارد محوته شدم همه خاطره ها برام زنده شد دادشش رو دیدم (امیر عباس) نازنین اومد پایین احساس کردم یه ذره تو شک بود نمیدونم حالا تو کامنتا خودش بگه  از ساختمون خارج شدیم نازنین با مامانم سلام احوالپرسی کرد  بعد باهم حرف زدیم چند تا مسابقه دو گذاشتیم اونم دوتایی😂😂😂 آخر کار داشتیم حرف میزدیم که دیدیم مامانمون نیست یهو از نرده نگاه کردم دیدم مامانم سوار ماشین شده میخواد بره 😅😂😂 سری خداحافظی کردم   برگشتیم خون...
20 ارديبهشت 1400

نظر سنجی

توی تابستون چه فعالیت هایی انجام میدید؟  امتحانات چطوره؟ در میراکلس بیشتر لایلا متنفرید یا کلویی؟ 
20 ارديبهشت 1400

معرفی

ببخشید قبلش یادم رفت خودمو معرفی کنم من الهه قلب [لیدی قلبی]  هستم اونایی که منو می‌شناسن هویتم رو ميدونند.  من متولد دی هستم 20دی که یعنی چند ماه پیش بود. دی ماهی ها _با افاده و عشق مُد _خاص و تو دل برو _ضعیق و رنجو _سردگم و بدقول _ شدیداً احساساتی این از اخلاق خصوصی منه 😁😌 من متولد 1389 هستم یعنی 10 سالمه😅  ولی عاشق انیمشین میراکلس و فروزن هستم💋💋 من خودم یه معجزه گر دارم معجزه گر قلب ❤️ من از رنگ های قرمز. مشکی. صورتی و سبز خوشم میاد ❤️🖤 شخصیت لیدی باگ،کت نوار، السا، آنا رو خیلی دوست دارم در واقع عاشقشونم❤️ خواهر و برادر ندارم تکم 😅😞 ...
20 ارديبهشت 1400

رمان

سلام دوستان، من می‌خواهم یه رمان بنویسم که امید وارم خوشتون بیاد  سبکش میراکلس، اسمش بوی عاشقی  تعداد پارت ها 20 امید وارم خوشتون بیاد ❤️❤️ این هم پوسترش خوب از کی پارت بزارم؟  ...
20 ارديبهشت 1400
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به خاطرات می باشد